گفتم: خسته ام.

گفتی : هرگز ازرحمت خدا ناامید مباشید. "زمر/۵۳"

گفتم : کسی را ندارم.

گفتی : از رگ گردن به تو نزدیکترم. "ق/۱۶"

گفتم: ولی انگار منو فراموش کردی؟

گفتی: مرایادکنید تا شمارو یاد کنم. "بقره/۱۵۲"

گفتم: تاکی بایدصبر کرد؟

گفتی: و تو چه میدانی؟ شاید آن ساعت بسیار نزدیک باشد. "احزاب/۶۳"

گفتم: دلم گرفته!

گفتی: باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید. "یونس/۵۸"

 

بیایید قرآن را دوباره بخوانیم.

 

شجره طیبه صالحین/مالک اشتر-دزفول